Отсутствует (исполнитель: Неизвестен)
I am sitting in the morning من نشسته ام صبح At the diner on the corner در رستوران پشت پیشخوان I am waiting at the counter من پشت پیشخوان منتظر هستم For the man to pour the coffee تا آن مرد برایم قهوه بریزد And he fills it only half way او فقط نصف (فنجان را) پر می کند And before I even argue و قبل از اینکه من چیزی بگویم He is looking out the window او از پنجره بیرون را نگاه می کند At [bad word] in به کسی که دارد می آید داخل *** It is always nice to see you همیشه از ملاقات شما خوشحال می شوم Says the man behind the counter می گوید مرد پشت پیشخوان To the woman who [bad word] in به زنی که وارد شده است She is shaking her umbrella او دارد چتر خود را تکان می دهد And I look the other way و من به آن طرف نگاه می کنم As they are kissing their hellos and وقتی که آنها دارند روبوسی می کنند I’m pretending not to see them من وانمود می کنم که آنها را نمی بینم And instead I pour the milk و در عوض شیر میریزم(در فنجان) *** Then I open up the paper سپس من روزنامه را باز می کنم There’s a story of an actor داستان هنرپیشه ای (در آن) است Who had died off he was drinking. که هنگام نوشیدن مرده است It was no one I had heard of کسی نبود که در موردش چیزی شنیده باشم (او را اصلا نمی شناختم) And I’m turning to the horoscope و (صف